داداش عروس
رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت!
مامانم تو گوشم گفت: خوبه والا نه شرمی، نه حیایی، نه …
همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود!
نظرات شما عزیزان:
mYm 

ساعت13:09---27 فروردين 1394
khkhkhkh
.gif)
پاسخ:نخند
.gif)
پاسخ:نخند